- غلط داشتن
- مت داشتن لغزش داشتن نادرستی داشتن در گفتن خواندن یا نوشتن اشتباه داشتن: املای تو پنج غلط دارد
معنی غلط داشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیاده روی کردن
رهبر داشتن
ربط داشتن چیزی به کسی مربوط به او بودن آن تعلق داشتن وی بدان: . (تبریزی الاصل بود و ربطی باهل صفاهان نداشت) (عالم آرا 1654)، حق مداخله داشتن در آن. یا ربط داشتن چیزی به چیزی قابل مقایسه نبودن آن با این بسیار برتر بودن آن از این (پارچه ای که امروز خریدیم ربطی به پارچه دیروز ندارد)
در چله خانه معتکف شدن مدت چهل روز مدت چهل روز بعبادت و ریاضت پرداختن، در روز چهلم مرگ عزیزی مراسم خاصی برپا کردن
چیرگی داشتن غلبه داشتن، نفوذ داشتن
چیره و پیروز بودن، کنایه از بیشتر بودن
غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن، غصه خوردن
دارای قصد و هدف بودن، قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن، کینه و دشمنی داشتن
بی وفایی کردن، پیمان شکستن، خیانت کردن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، غدر اندیشیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، غدر کردن، نارو زدن، تبندیدن، مکر کردن، چپ رفتن، مکایدت کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، دستان آوردن، گول زدن، فریفتن، کید آوردن، خدعه کردن، سالوسی کردن، تنبل ساختن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، غدر اندیشیدن، اورندیدن، ترفند کردن، شید آوردن، غدر کردن، نارو زدن، تبندیدن، مکر کردن، چپ رفتن، مکایدت کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، دستان آوردن، گول زدن، فریفتن، کید آوردن، خدعه کردن، سالوسی کردن، تنبل ساختن
افزون بودن، برتر بودن، چیره بودن بسیار بودن بیش بودن، چیره بودن پیروز بودن
مراد و مقصودی معین داشتن، سود خود و زیان دیگر جستن، کینه داشتن
زیان داشتن ضرر بردن
غنویدن فرناسیدن غفلت کردن غافل بودن
غلیظ بودن
به غلط رفتار کردن اشتباه کردن
خوشرفتاری داشتن، مهربانی داشتن
داشتن کسی که پول عیش و عشرت رفق را بپردازد. توضیح وقتی که یک ازلاتها چنین کسی را پیدا کند هنگام دعوت کردن و (بفرما زدن) برفقایش می گوید: بیایید برویم امشب ولی داریم خ)
بی توجه بودن
Dominate
alcançar o cume
доминировать
достигать вершины
dominieren
den Gipfel erreichen
osiągać szczyt
домінувати
dominować
досягати вершини
dominar
dominare
dominar